English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5946 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
acceptable quality level U سطح کیفیت قابل قبول
acceptable quality level U کیفیت مناسب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acceptable <adj.> U مناسب
acceptable <adj.> U پسندیده
acceptable <adj.> U پذیرفتنی
acceptable <adj.> U بسنده
acceptable <adj.> U قابل قبول
acceptable <adj.> U کافی
acceptable U پسندیده
acceptable U پذیرفتنی
acceptable U پذیرا
acceptable U قابل قبول
acceptable <adj.> U قابل پذیرش
acceptable <adj.> U مقبول
acceptable U قابل پذیرش
acceptable U مقبول
acceptable <adj.> U لایق
acceptable product U فراورده جانشین قابل قبول
A valid [plaueible, acceptable] excuse. عذر موجه
acceptable alter nate product U فراورده مشابه قابل قبول
quality U چگونگی
quality U صفت چگونگی
quality U وضعیت
quality U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
quality U بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
quality U استاندارد متن چاپ شده از یک چاپگر مشخص
quality U بهترین کیفیت
quality U ماهیت چیزی یا میزان خوبی یا بدی آن
CD quality U چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
CD quality U اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
quality U صفت
in the quality of U بسمت
the quality U مردمان متشخص
the quality U بزرگان
quality U چونی
quality U کیفیت
quality U وجود خصوصیت
quality U طبیعت
quality U نوع فرفیت
quality U تعریف
quality U نهاد چگونگی
Quality Control کنترل کیفیت
correspondence quality U چاپ با کیفیت بالا توسط چاپگرهای لیزری
of good quality U مرغوب
It depends on its quality. U بستگی به جنس ( مرغوبیت وکیفیت )آن دارد
quality of life U کیفیتزندگی
cutting quality U کیفیت برش
draft quality U معیار کیفی برای خروجی چاپ شده
certificate of quality U گواهی کیفیت
of good quality U خوب
non skid quality U خاصیت ضد لغزش
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
adjective of quality U صفت توصیفی
near letter quality U خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
of a middling quality U وسط
of a middling quality U میانه
image quality U کیفیت تصویر
drawing quality U کیفیت کشش
the quality of mercy U صفت رحم یارحمت
tempering quality U قابلیت بهبود
quality assurance U عملیات اطمینان از کیفیت جنس
quality factor U ضریب کیو
print quality U کیفیت چاپ
people of quality U بزرگان
people of quality U مردمان متشخص
of poor quality U نامرغوب
quality certificate U گواهی کیفیت
letter quality U کیفیت حرفی
letter quality U چاپ با کیفیت خوب
letter quality U کیفیت حرف
quality engineering U مهندسی کیفیت
quality of waters U چگونگی ابها
of poor quality U بد
of good quality U خوش جنس
stamping quality U کیفیت قالب گیری
superi or quality U جنس اعلی
quality assurance U اطمینان از کیفیت
quality control U کنترل مرغوبیت
quality control U کنترل کیفی
quality control U کنترل کیفیت مواد و یا کالاها
quality control U کنترل کیفیت
signal quality detector U اشکارگر کیفیت سیگنال
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
high quality steel U فولاد با کیفیت خوب
letter quality printer U چاپگر با کیفیت حروف خوب چاپگر با کیفیت عالی
letter quality printer U چاپگرکیفیت حروف
ambient quality standard U استاندارد کیفیت پرمون
heat resisting quality U حالت و چگونگی مقاومت حرارتی ثبات گرمایشی
heat proof quality U ثبات حرارتی
heat proof quality U حالت نسوزی
fair average quality U کیفیت متوسط مناسب
gross national quality U کیفیت ناخالص ملی
contractor quality control U سیستم کنترل کیفیت پیمانها
to wed one quality to onether U دوصفت راباهم توام کردن
air quality criterion U معیار کیفیت هوا
letter quality printing U چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
quality control approval U تایید کنترل کیفیت
high-quality wool U پشم مرغوب و اعلاء
letter quality printing U خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
high quality sheet steel U ورق فولادی با کیفیت خوب
high quality cast iron U چدن با کیفیت عالی
level out U یکنواخت کردن
level with each other U برابر
level U هم تراز
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
level U یک نواخت
he did his level best U کوتاهی نکرد
A level U مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
level U هم پایه
level U یک دست
level U موزون هدف گیری
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O level U نمرهی قبولی در این امتحانات
level out U برابر کردن
he did his level best U انچه از دستش برامدکرد
level with each other U در یک تراز
level best U خیلی عالی
level best U خیلی خوب
level to U تراز کردن
level best U بسیارعالی
level U سطح
level U میزان
level U الت ترازگیری
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
level U هموار
level U تراز
level U سطح برابر
level U ترازسازی
level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
level U مسطح شدن
level U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level U مسطح
level U سطح ارتفاع
level U پایه
level U نشانه گرفتن
level U رده
level U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
on the level <idiom> U درستکار ،بی غل وغش
level U مسطح کردن
level U همسطح
level U تراز سطح افقی افقی کردن
level U همسطح کردن
level U مستقیم
level U تراز کردن تراز
level U تراز بنایی
level U هدف در خط دید شماقرارگرفت
level U ترازکردن
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
power level U تراز توان
multi level U چند سطحی
protection level U سطح حفافت
price level U سطح قیمت
speed level U سطح سرعت
pezometeric level U سطح پیزومتری
speed level U مرحله سرعت
optimal level U سطح بهینه
nesting level U سطح اشیانهای
nesting level U سطح تو در تویی
n level logic U منطق N سطحی
mean sea level U میانگین سطح دریا
mean sea level U سطح متوسط دریا
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
nesting level U سطح لانهای
noise level U میزان خش
noise level U سطح پارازیت
operating level U سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
operating level U سطح فعالیت
one level memory U حافظه یک سطحی
one level address U آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
one level address U تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level address U کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
oil level U سطح روغن
level-headed U راستبین
maintenance level U سطح تثبیت
top-level U افراد عالیرتبه
water level U سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level U تراز اب
wage level U سطح مزد
voltage level U سطح فشارالکتریکی
voltage level U سطح ولتاژ
virtual level U تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
two level subroutine U زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر است
two level store U انباره دو سطحی
two level logic U منطق دوسطحی
trophic level U تراز خوراکی
transition level U سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز
to rake level U با شن کش صاف کردن
white level U تراز سفید
level-headed U معقول
top-level U کهبدان
top-level U توسط افراد عالیرتبه
split-level U سه نیم اشکوبی
split-level U چند سطحی
top-level U بلند پایه
alidade level U دستگاهسمتنما
level-headed U معقولانه
level-headed U متعادل
lower level U سطحپائینی
Recent search history Forum search
2امر به معروف و نهی از منکر
1I am here to assess your level of functioning
0o level
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com